مکتب مردم شناس حاضر
همین که یک مردم شناس خود را از قید و بندهای این مکتب یا آن مکتب ، که معمولا" استادان مردم شناسی بر پای مردم شناسان جوان می گذارند ، رهائی یافت و روش مطالعاتی اکسپریمانتال را برگزید از محدودیت یک حوزه نیز رهائی یا فته است ؛ منتهی نه تنها لازم است ؛ بلکه ضرورت دارد تا معلمان ، مراجع و منابع خود را نیز پاس دارد :
خاستگاه مردم شناس حاضر در ابتدا در تفاوت های رفتاری با گرایش به تفاوتهای رفتار معنوی بوده است که از آن نظر تحت تاثیر دکتر علیمحمد کاردان ؛ به خصوص از طریق مطالعه ی کتاب « روانشناسی اجتماعی » تالیف اتو کلاین برگ ، و مکتب فرهنگ گرائی ، قرار گرفته است .
دکتر علیمحمد کاردان
در آن نیمه نخست دهه 1350 ، یا دقیقا" طی سالهای 1344 ، 1345 و بخشی از 1346 از نظرات استادانی چون دکتر غلامحسین صدیقی - دکتر احسان نراقی و به خصوص دکتر نادر افشار نادری نیز بهره جسته است .
آنگاه با تحصیل ،که به زودی به مطالعه و تحقیق در کنار دکتر محمود روح الامینی به عنوان نخستین دستیار دانشگاهی وی محسوب می شود به شاخه ی تکنو لوژی در مردم شناسی گرایشی بیشتر یا فته از این نظر وارد حوزه ی مردم شناسی متکی بر محیط و فناوری تحت تاثیر مردم شناسان زیر شده است :
- آندره لو روآ گوران ( خود از شاگردان مارسل موس و از مکتب امیل دورکهایم ) و شاگردانش :
- دکتر محمود روح الامینی
- پروفسور هلن بالفه
و چون پاسخ سؤالات اساسی خود در مردم شناسی را از استاد اخیر الذکر و مدیر تزدکتری خود دریافت نکرده است تحصیل در دوره دکتری مردم شناسی در فرانسه را ترک کرده است ؛ و همچنان در طلب استبعاد از مجامع آکادمیک حاضر ...