فرهنگ شناسی ( و انسان شناسی فرهنگی ) (2)
فرهنگ و علوم
فرهنگ ، موقعی که توام با یک صفت می آید ، به معنی شناخت یک علم خاص است ؛ مثل فرهنگ انسان شناسی ، فرهنگ معماری ، فرهنگ اقتصادی ، فرهنگ بازرگانی ، فرهنگ حقوق ، فرهنگ مدیریت ... و غیره .
همچنین ، برحسب شرایطی که به کسب علم می پردازند یا برحسب شکل آن می توان از فرهنگ کتابی - فرهنگ لدنٌی - فرهنگ کلاسیک - فرهنگ جدید - فرهنگ فنٌی و غیره گفتگو کرد .
« فرهنگ عمومی » ( اطلاعات عمومی ، رفتار عمومی یا معلومات عمومی ) به معنی شناخت اصولی است که به صورتی مختصر و مفید ، مقدمه و از لوازم کلیٌه تخصص های حرفه ای قرار می گیرند .
در یک چهارچوب اجتماعی ( انسانشناسی - جامعه شناسی ) ، فرهنگ به معنی مجموع دیدگاههای علمی ، اخلاقی ، مادٌی ، نظام ارزشها ، و سبکهائی از زندگی است که یک تمدن را مشخص ساخته اند ؛ مثل فرهنگ اسلامی ، فرهنگ غربی ، و... (1) .
آنچه که نقل شد اقتباسی است از آخرین نظرات آکادمی فرانسه ( درسال 1972) درخصوص معنی ، مفهوم ، تعریف فرهنگ یا باصطلاح فرهنگ از دیدگاه آکادمیک و آنسیکلوپدیک .
تعاریف عمومی مزبور در دائرة المعارف های اروپائی ، یا به طورکلٌی غربی ، اولا" متوجٌه تمامی علوم و فنون ، به صورتی کلٌی هستند ، ثانیا" برحسب گرایش غرب به مادٌیات ، طبیعتا" بیشتر شامل نقطه نظرهای مادٌی ، اقتصادی و زیر ساختی قرار میگیرند ؛ حال آنکه انسان شناسی یامردم شناسی که به معنی علم فرهنگ شناخته شده است بیشتر متٌکی بر جوانب معنوی است ؛ ثانیا" فرهنگ در جوامع عقب نگهداشته شده ، چون جامعه ی ما، بیشتر از نقطه نظرهای معنوی مطرح است ؛ و بالاخره مکتب و بینش اسلامی ، به جایگاه معنویات در اینگونه تعاریف علمی می افزایند . اتفاقا" از همین رو است که انسانشناسی با جوامع عقب نگهداشته شده غیر غربی - غیر شرقی وبخصوص دیدگاههای اسلامی جوامع مسلمان تطابق بیشتری می یابد .
بنابر این ، تعاریفی که خارج از قلمرو خاص مردم شناسی از فرهنگ شده است به هیچ وجه در این بحث نمی گنجد .