وقتی ما از فرهنگ ایران زمین گفتگو می کنیم منظورمان این نیست که فرهنگی منسجم و واحد ، منطبق با سرزمین ایران وجود دارد و مثلن « فرهنگ ملٌی ایران » خوانده می شود ؛ اگرچه برخی مقالات و کتاب ها به فرهنگ ملل مختلف پرداخته اند و حتی مثلن مردم شناس مشهور آمریکائی ، خانم پروفسور مارگارت مید ، که در باره « فرهنگ کشور فرانسه » کتابی تالیف کرده است ، به فرهنگ یک کشور پرداخته اند .
با اینهمه منظور ما در این جا نه چیزی واحد و منسجم بنام فرهنگ ملٌی ایران ، تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ هائی است که سراسر فلات ایران را فرا گرفته اند و هریک به یک « مردم » ، یک « ناحیه » و... تعلق دارند ، یا تعلق بیشتری دارند و ما مجموعا" به آنها فرهنگ مردم ایران می گوئیم که شاید صحیح تر آن از لحاظ زبان فارسی فرهنگ های مردمان ایران باشد .
ایران کشوری کوچک ، جدید و تمدنی سااده نیست که در یک مردم ، و یک فرهنگ بگنجد ؛ بلکه کشور پهناوری است که از نواحی و مردمان متعدد و متفاوت ، با روابط تاریخی ئی چند هزارساله با سایر کشورها ، تشکیل شده است و همین تعدد و تفاوت فرهنگی است که به آن غنا بخشیده در سراسر جهان متمایز ساخته است :
- چه بخواهیم و چه نخواهیم در طول تاریخ با مردمانی دیگر مراوده فرهنگی داشته به خصوص قسمت اعظم فرهنگ ما از دین مبین اسلام که از خارج از سرزمین ایران بر خاسته است ناشی می شود : فرهنگ های خارجی بومی شده
- فرهنگ نواحی متفاوت ایران در طول تاریخ و به خصوصتحت تاثیر حوادث تاریخی با یکدییگر تفاوت یافته حوزه هائی فرهنگی تشکیل داده اند و چگونه می توان فرهنگ بلوچستان را با فرهنگ گلستان و آذربایجان یکی و در چارچوب چیزی بنام فرهنگ ملٌی تلقی کرد ؟! .
معیار های ثبات فرهنگی در برخی از مناطق کشور ، نژاد و قومیت و امور سیاسی نیز مطرح اند .